کانون علامه جعفری(ره)سورشجان

متن مرتبط با «بی اختیار گریه» در سایت کانون علامه جعفری(ره)سورشجان نوشته شده است

آقا سلام روضه ی مادر شروع شد

  • آقا سلام روضه ی مادر شروع شد باران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتان؟ این اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های چادر خاکی مادرت آتش گرفت،روضه ی معجز شروع شد فریاد های مادر پهلو شکسته ات تا شد فشار در دو برابر شروع شد این ماجرا رسید به انجا که نیمه شب بی اختیار گریه  حیدر شروع شد وقتی رسید قصه به اینجای شعر من ایام خانه داری دختر شروع شد دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر یک ماجرا به قافیه"سر"شروع شد... ,آقا سلام روضه ی مادر شروع شد،آقا اجازه هست بخوانم برایتان؟،فریاد های مادر پهلو شکسته ات،بی اختیار گریه حیدر شروع شد، یک ماجرا به قافیه"سر"شروع شد... ...ادامه مطلب

  • شاید این جمعه بیاید

  • ,شاید این جمعه بیاید. خبر امد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها